محل تبلیغات شما

بسم ال. الرحمن الرحیم

" افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الینا لا ترجعون "

توجهبه انسان و حقیقت انسانی او از دیرباز در میان جوامع انسانی و مكاتب الهی و غیرالهی مطرح بوده و هست و این از آن جهت است كه راه حركت انسان و چگونگی سیراو دراین جهان تا كنون مجهول و ناشناخته مانده است و متاسفانه مكاتب مادی هر چه تلاشكرده اند كه انسان را بشناسانند و هر چه برای به سعادت رسیدن جوامع انسانی بهتئوری پردازی پرداخته و به ارائه قاعده و اصل همت گماشته اند، از جان حقیقی انسانیتدورتر و در مجهول ماندن حقیقت انسان موثر بوده اند و امام بزرگواران در توضیح حدیثمعروف من عرف نفسه فقد عرف ربه » می فرمودند: مضمون به این عبارت كه چون خداوند راكماهو حقه نمی توان شناخت و هیچكس در این جهان خدا را نمی تواند بشناسد شاید این حدیثوارد شده است والا انسان نمی تواند خودش را بشناسد و انسان موجودی نیست كه حتیبرای خود او قابل شناخت باشد پس می فرماید: كه هر كس خودش را شناخت كه این امرمحال است خدا را خواهد شناخت اما با استفاده از روایات پیامبر اكرم و ائمه معصومینعلیهم السلام می توانیم بگوئیم كه اگر بخواهیم سعادت انسان خوب تامین شود نبایدسراغ حیوانیات او برویم و به امور مادی او توجه كنیم و همتمان این باشد كه طبیعترا در تسخیر انسان و در تحت سلطه او در آورد " بدون اینكه فقط به عنوان وسیلهای در جهت رشد او محسوب شود تا ببینیم آیا بلند پروازی انسان و آن غریزه دست یافتنبه آنچه که نیست، ء می شود یا خیر؟ حقیقت این است كه این آغاز گمراهی ماست.راه ما این است كه سراغ حقیقت درونی انسان برویم آخر آنچه انسان در حقیقت خویشدارد با ماده و مادیات قابل سنجش و شناسائی نیست چرا باید برای شناخت انسان بهماده بپردازیم و به سراغ خود او نرویم به قول خواجه شیراز:

سالهادل طلب جام جم از مامی كرد       آنچه خود داشتزبیگانه تمنا می كرد

درحقیقت هر چه انسان می خواهد در خود اوست و هر چه از بیگانه تمنا می كند جز آن نیستكه در ماهیت خود او مستور است . آخر انسان كه موجودی مادی صرف نیست كه برای تامینسعادت او به ماده پناه ببریم انسان دارای یك حقیقت الهی است كه در  قالب این وجود مادی محبوس است. لكن چشم ظاهر بینهمین جسم خاكی و مادی را می بیند و چشم واقع بین و حقیقت نگر آن روح الهی مستور درقالب مادی را . اینجاست كه مسئله تفاوت بین ارزشها پیش می آید برای او كه انسان راهمین موجود دو پا و همین حیوان مادی می داند كه زندگی او محصور بین تولد و مرگ استتامین سعادت او یا از طریق خوردن و چاپیدن است همچون حیوان كه سعادتش آن وقت استكه در طویله به خوردن كاه مشغول است یا اگر در این خوردنها وجود مجهول خود راء نشده دید سعادت خویش را در پناه بردن به انتحار و دو روز كمتر در این هیچ وپوچ، به قول او زندگی كردن می بیند اما برای كسی كه انسان را جلوه ای از خدا وموجودی صاحب روح الهی می داند و خلقت خود را عبث و بیهوده نمی پندارد و نهایتحركتش را رجوع الی ا. می بیند و به این آیه قرآنی ایمان دارد كه افحسبتم انماخلقناكم عبثا »  سعادت خویش را نیز چیزی جزاین نمی بیند كه دنیا را مزرعه آخرت قرار دهد و تا می تواند خود را از آلودگی هاپاك كرده اخلاص را پیشه خود سازد و  روزهاو شبها به مراقبه و محاسبه نفس خویش بپردازد و ارزشهای اخلاقی همچون توجه به دعا ونیایش با خدا در خلوت و نماز شب را وسیله رشد و تعالی خویش قرار دهد. و در آیاتالهی آفرینش شب و روز ، رفعت آسمان و گستردگی زمین به تفكر بپردازد و همه  اینها را به خود و به دیگران تذكر دهد كه "فذكران نفعت الذكری " آری اینان بندگان شایسته خدایند. اینها ستارگان درخشانجامعه انسانیتند، اینان جانشینان بحق خدا روی زمینند و برادر شهیدمان حسن نظریاناز این نمونه ها است كه در طول زندگی كوتاه اما پر ثمر خویش به این ارزشهای الهیپرداخت و آنگاه كه احساس عروج الی ا. كرد و زمین خاكی را برای خود تنگ و محدودیافت به فكر تذكر همین ارزشها و آموزش آن به دیگران افتاد و اینك این شما و ایننصایح، وصایا و در حقیقت تعلیمات آن معلم عملی كه در قالب نامه ای به دوستانش درمسجد از او به جای مانده است به امید اینكه خداوند همه ما را به صراط مستقیم هدایتو در آن صراط پایدار  مقاوممان بدارد و بهامید متعالی شدن درجات این شهید بزرگوار .              والسلام  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

" الهی ان كنت غیر متاهل لرحمتك ، فانت اهل ان تجود علی بفضلسعتك "

" الهی ان اخذتنی بجرمی اخذ تك بعفوك و ان احدتنی بذنوبی اخذتكبمضفرتك و ان ادخلنی النار اعلمت  افلهاانی احبك "

آریای خدای من اگر چه من لیاقت و شایستگی رحمت و شهادت در راهت را بواسطه عطمت وآنهمه خود پرستتیهایم ندارم اما تو خود می دانی كه من به رحمتت ایمان دارم وامیدوارم كه مرا هم گوشه چشمی انداخته و شهیدم كنی انشاال و اما اگر بواسطهگناهانم مرا به حرفها و زشتی هایم مواخذه كنی من دست از تو بر ندارم و در عوض تورا به عفو و كرمت مواخذه می كنم و اگر مرا در آتش سوزانت داخل گردانی، به جلال وعزتت سوگند كه اگر بتوانم دوزخیان را آگاه می كنم كه قسم به آنكه سر نوشتم در دستاوست كه براستی و حقیقت دوستت دارم.

الهیما اظنك ترد بی فی حاجه قد افینت عمری فی طلبها منك» معبودا چگونه باور كنم كهحاجتی را كه عمرم را در اجابت آن از طرف تو سپری كردم برایم اجابت نمی كنی و آنرارد می كنی؟

آریای خدای من چگونه باور كنم، من كه تو را دوست داشتم، من كه عاجزانه و عاشقانه ازتو طلب شهادت می كردم چگونه ردم می كنی و مرا سر شكسته به دیارم باز می گردانی، نهخدایا من نمی خواهم مرا برگردانی. اللهم لا تردنی»

 من نمی دانم كه با كشته شدنم آیا مورد بخششخدایم قرار گرفته ام یا نه؟ و این را شما نمی دانید ! این یك مسئله بدیهی است وروشن چرا كه عده ای هنوز ناخالصی دانشته و كشته شده اند و در نتیجه شهید محسوب نمیشوند و، وای بر من اگر من هم ناخالصی داشته باشم " فواحسراتا " از همهشما برادران می خواهم كه برای من و همه شهیدان و رفتگان مومن خالصانه طلب آموزشكنید كه سخت نیازمند آمرزش خدایند و می خواهم كه هر پنجشنبه ها ما بین نماز مغرب وعشاء دور ركعت نماز به نیت آمرزش بخوانید و هدف از نوشتن این سطور گوشزد كردن تذكراتیچند به شما برادران است هر چند خود شما از آنها باخبرید، ولی خوب تذكر، امر بسیارمفیدی است البته خود من این امور را به طور نسبی و نه كامل بجا می آورم ولی انتظارمی توان داشت كه شما سعیتان بر این باشد كه به طور كامل انجام دهید. انشاا.

  1. اخلاص : تا آنجا كه می توانید مواظبت بر اعمالتانكنید كه صرفاً برای خدا باشد. همیشه صداقت عمل داشته باشید به فكر اینكه بخواهیددر قلب دیگران رسوخ كنید نباشید. حتی بر عكس، به فكر اینكه محبت شخصی را در قلبتانجای دهید نباشید، مگر اینكه برای خدا باشد چرا كه قلب حریم و خانه خداست و غضبخانه هم حرام و گناه است مگر با اجازه صاحب خانه، پس اگر خواستید كه در قلب دیگرانبدون نیت خالص و خدائی وارد شوید مرتكب گناه شده اید دیگران را به خاطر خدا دوستبدارید و نیز خودتان را برای خدا به دیگران بنمایانید. اگر می خواهید شهید شویدباید اخلاص را پیشه گیرید، جواد، هدایت، صدرا. و غیره را بنگرید. اخلاصشان راببینید آنچنان است كه بعد از شهادتشان شاید بر افرادی چند تاثیر گذاشت. شما همباید مخلص باشید و موقعی به اخلاص می رسید كه حب دنیا را نداشته باشید و اگرخواستید ببینید مخلص شده اید یا نه، باید بنگرید كه آیا شیطان هنوز بر شما تسلطدارد یا نه. اگر نداشت كه الحمدا. ولی اگر دیدیدهنوز در بند شیطانید بدانید كهبه آن درجه نرسیده اید چرا كه شیطان خود گفته است:

    فبعزتك لا غوینهماجمعین الا عبادك منهم المخلصین » قسم به عزت و جلالت كه همه آدمیان را گمراه میكنم مگر آن دسته از بندگانت كه مخلص هستند. پس بر شما باد خدا را دیدن و خود و غیرخدا را ندیدن . انشالله

  2.  مراقبه : هر عملی را خواستید انجام دهید مراقب باشیددست شیطان در آن دخالت نداشته باشد كه خدای نكرده به معصیت گرفتار شوید. و نیز براین امر مداومت داشته باشید كه خداوند همیشه و همه جا ما را می بیند. خدا ناظر استو ما همه در محضر كبریائی او حضور داریم. ما همه بر این موضوع عقلاً  علم داریم و با برهان می توانیم اثبات كنیم، اماچون هنوز گناه می كنیم به قلبمان نرسانیده ایم باید به قلبمان رسوخ كند كه حسن تودر محضر رب الارباب » هستی چگونه و با چه جراتی او را معصیت می كنی اما در برابریكی از مخلوقات ضعیف او خجالت می كشی یك عمل مكروه را انجام دهی تا چه رسد به عملحرام. اگر به قلبمان رسید نباید گناه از ما سر بزند و چون گناه می كنیم پس معلوماست كه نرسیده است. بنابراین باید سعی نمود كه از عقل به قلب برسد نه فقط در حدعلم باقی بماند كه العلم هو الحجاب الاكبر » حال اگر در برابر خدا خجالت نمیكشید لااقل از معصیت خدا در برابر دوستان شهیدتان خجالت بكشید، اگر آنها شما راببینید كه فلان عمل گناه را انجام می دهید با چه روئی می خواهید روز قیامت با اوروبرو شوید اگر شما را در حال معصیت ببینند می گویند این فلانی است كه در دنیااینقدر تعریفش را می كردیم می گفتیم چه بچه پاك و مخلصی هست؟ اینچنین از آب درآمده ! پس معلوم شد كه در ظاهر خوب بوده آیا شما می خواهید كه شهیدان اینچنینحرفهایی  درباره شما بزنند؟ اگر نه پسمراقبت كنید اعمالتان را . 

    3- نماز شب : آنگاه كه سیاهی شب بر عالم سایه افكنده و همهچیز و همه كس را در خود فرو برده و صداها را كه آدمی را كلافه می كند در سیاهی خودحبس كرده و آنگاه كه آسمان با ستاره ها چراغانی و زینت داده شده، و ماه همچونچراغی پر نور در آسمان درخشیده و نورش را عاشقانه به زمین می دهد تا در ظلمت مطلقفرو نرود و از یاد دیگر ستارگان نرود و آنگاه كه همه در خواب راحتی فرو رفته اند،بر خیزند و پهلوهایتان را از بستر ها خالی كنید به یاد خدا. آنگاه سجده شكری بهجای آرید كه خدایا  تو را شكر كه مرا زندهنگه داشتی تا بار دیگر از گناهان روز گذشته ام طلب عفو كنم، بعد آیات عارفانه وجذاب ان فی خلق سماوات و الارض » را خوانده و با شور و عشق وضو ساخته و واردمحراب شو، محل راز و نیاز با معشوقت، محل ذكر دردها و آرزوهایت، محل عرض شكایتها ونیتهایت و محل طلب عفو و مغفرتت، چند دقیقه با او خلوت كن و بگو كه من كیستم وبگو كه می خواهم كی شوم پس آن طورم كن. گناهانت را باز گو كن و اشك بریز آنچنان كهقلبت آتش بگیرد، وجودت را بسوزاند و از خود بی خودت كند و وقتی به اوج بی خودیرسیدی او را می بینی، عشق را به صورت ملموس مشاهده می كنی و همچنین معشوق را . اگراشكهایت آرام آرام از گونه هایت سرازیر شد و گرمی آنرا حس كردی برای برادرانت ازخدا طلب مغفرت و تقوی كن آن موقع به یاد آر كه در جماران عارفی وارسته از خود ووابسته به خدا در تاریكی شب ناله هایش آدمی را منفجر می كند كه اگر او را ببینی میفهمی كه همدرد توست او هم از هجران معشوق می نالد و بیقراری می كند، پس دوستبیداری كه خودت را در دامن پر مهر و محبتش انداخته و " های های " گریهكنی و دردهایت را بگوئی كه چرا باید چنین باشد از نفست شكایت می كنی كه سد راهتشده و از اینكه چرا خدا شهیدت نمی كند و دیگر دردهایت. آری عشق الهی جانسوز است وخود سوز پس نیمه شبها بر خیز و دردهایت را كه درونت را می سوزاند با او بگو تاسبكبار شوی . انشاا.

    4- حفظ ظواهر : همیشه در موقع بر خوردتان با یكدیگر سعی كنیددر ابتدا سلام كنید همیشه گشاده رو و با لبخند بر خورد كنید سعی كنید موجب ناراحتیدیگران را فراهم نكنید و اگر كسی شما را ناراحت كرد بروی خود نیاورید كه از اوناراحت شده اید، یكی از رموز موفقیت انسانها و اینكه بتوانند روی دیگران اثربگذارند همین برخورد با گشاده روئی توام با محبت است اینطور نباشد كه با حالتترشروئی با هم برخود كنید و سلام دادنتان سرد و مرده باشد. موقع سلام دست یكدیگررا محكم بفشارید و شیطان جدایی را ما بین دستهایتان له كنید.

    5-مطالعه : همه شما استعداد اینكه به مراتب عالی علمیبرسید را دارا هستید و اگر این استعدادتان را پرورش دهید در روز قیامت خدا از شماباز خواست نمی كند كه چرا از این نعمت استفاده نكردید و كفران نعمت نمودید. هركدام از شما می داند چقدر ظرفیت علمی دارد باید به همان اندازه و حتی بیشتر كاركند. اوقاتتان را به هدر ندهید چرا كه علم مقدمه ای می شود برای تقوی به شرط اینكههمراه علم عمل باشد.

    6-تفكر : سعیكنید شبها وقتی كه می خواهید بخوابید به گذشته خود نظری بیافكنید به اعمالتانبنگرید كه چه كرده اید؟ چه ذخیره ای برای آن دنیا دارید ؟ آیا با این اعمالتان كهمورد غضب خدا قرار گرفته اید نمی ترسید در حین خواب مرگتان فرا رسد و با بارگناهان با خدای قهار روبرو شوید ؟ تا لااقل این افكار مقدمه اصلاح شما باشد. بهآسمان نگاه كنید. ستارگان و ماه را بنگرید و در عظمت خلقت و خالق آن تفكر كنید درطبیعت سیر كنید ( مخصوصاً كوهپیمائی و بنگرید مخلوقات خدا را كه چگونه بر موجودیتاو گواهی می دهند. هنگام غروب، خورشید را بنگرید و باز در خلقت تفكر كیند كه زندگیما هم عین زندگی یك روز خورشید است هیچ نبود، طلوع كرد، وجودی یافت، مدتی گذشت،پیر شد و بعد هم غروب كرد اما خورشید آمدن و رفتنش پر ثمر بود و شما ببینید حال كهمی خواهید بروید چگونه هستید؟ برای خلق خدا ثمری داشته اید یا نه ؟ بهر حال در همهجوانب تفكر كنید كه ساعتی فكر كردن بهتر از 70 سال عبادت است. در خاتمه چند تذكركوتاه هم ذكر كنم : به دعاها خصوصاً  دعایكمیل، دعای عرفه، مناجات شعبانیه و صحفیه سجادیه اهمیت زیاد بدهید. نماز جماعت وجمعه را كوشش كنید. به مهمانی یكدیگر بروید تا صمیمیت بینتان به معنی واقعی ایجادگردد. مسجد را همیشه به عنوان محلی برای متخلق شدن به اخلاق ا. حساب كنید نهتنها به عنوان مسجد. مسئله حب دنیا را اهمیت داده و سعی در علاج آن كنید. اگر ازنظر شرعی اشكال ندارد می خواهم كه هر كدام از برادران كه می توانند قبول قضای روزههای این ماه را بكنند اگر اشكال دارد به خانواده ام بگوئید. هر چند وقت یكبار بهخانه‌مان رفته پدر و مادرم را دلداری داده و تشویق به استقامت كنید. اگر خواستیدمقاله ای در هر زمینه در رابطه با من بنویسید اگر می دانید در حركت دیگران موثراست اقدام كنید وگرنه . نه ! خواهش می كنم دعا و نماز برای آمرزش مان یادتان نروددر ضمن مثل اینكه طبق دستور رساله اگر قرائت نمازمان صحیح نیست باید قضای آن را بهجای آوریم من كه قبلاً قرائتم صحیح نبوده، باز اگر از نظر شرعی اشكال نداردبرادران تقبل كنند و هر كدامشان مكلف شوند كه چند روزی را برایم قضا كنند تا به حدلازم برسد. قدر همدیگر را بدانید و برای همدیگر دعای خیر كنید. سعی كنید همیشه باوضو باشید در آخر از همه برادرانی كه در راه شناساندن اسلام و خدا برای من، زحمتكشیده اند تشكر می كنم و انشاا. اگر شهیدم در آن دنیا جواب زحمات آنها را بدهماز همه دوستانم تقاضای بخشش می كنم می دانم كه گاهی وقتها موجب ناراحتی عده ای ازشما ها بوده ام، خواهش می كنم مرا ببخشید. اگر قولی به شما داده ام و بدان عملننموده ام طلب بخشش می كنم. دیگر وقت خداحافظی است همه شما را به خدا می سپارم وامیدوارم كه راه خدا را خالصانه طی كنید. و در نهایت شهادت را نصیبمان گرداند.

    والسلام

    اهواز، ستاد تیپ بعثت، اتاق تبلیغات

    خداحافظ به امید دیدار آن دنیا پنجشنبه 17/4/61 ساعت 24:10 دقیقه قبل ازظهر

    حسن نظریان

    6 روز بعد طی عملیات رمضان در تاریخ 23/4/61مصادف با شب 21 رمضان روح مطهر این شهید عزیز در سن سالگی بال در بال ملائكگشود و پیكر پاكش 15 سال بعد به میهن اسلامی بازگشت.

    روحمان با یاد شان شاد.

ماه رمضان شد ...خدایا ببخش

" توصیه های شهید حسن نظریان به دوستانش در مسجد "

به یاد 175 مرد دست بسته

كه ,خدا ,كنید ,انسان ,نمی ,الهی ,كه در ,را به ,است كه ,و در ,می كنم ,شرعی اشكال ندارد

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بایرام جوک fledelicun نقشه بهائیت Anthony's memory یکی از ما Candace's notes provinlyopa chancessplacec عجیب۴ kwahobsomac